فرداي سي خرداد- 3
سرمقاله نشريه مجاهد 128 منتشر شده در پنجشنبه 4 تيرماه 1360 با عنوان

«گامي فراتر از شاه!»

ديكتاتوري خون آشام در زير پرده دين, حتّي, بدون تشخيص هُويّت, زندانيان بيگناه را به جوخه اعدام ميسپارد

بنام خدا
و
به نام خلق قهرمان ايران

وَمِنَ النَّاسِ مَن يُعْجِبُكَ قَوْلُهُ فِي الْحَيَاه الدُّنْيَا وَيُشْهِدُ اللَّهَ عَلَىٰ مَا فِي قَلْبِهِ وَهُوَ أَلَدُّ الْخِصَامِ. وَإِذَا تَوَلَّىٰ سَعَىٰ فِي الْأَرْضِ لِيُفْسِدَ فِيهَا وَيُهْلِكَ الْحَرْثَ وَالنَّسْلَ ۗ وَاللَّهُ لَا يُحِبُّ الْفَسَادَ (قرآن مجيد – بقره 204 و 205)مجاهد128-600404_Page_1
[در ميان مردم كسي است كه در حيات دنيا (پرستانه اش) گفتار فريبنده او ترا به شگفت مي آورد، حال آن كه خدا بر آن چه (في الواقع) در قلب اوست گواه است و او بدترين دشمنان (خدا و خلق) است. و هنگامي كه (به خدا و خلق) پشت مي كند تلاش مي كند تا در زمين تباهي بپراكند و هلاك و منهدم مي سازد كشت و توليد و نسل را و خدا تباهي و فساد را دوست نمي دارد]
مردم آگاه و آزاده ايران! هموطنان شريف و مبارز!
طي روزهاي گذشته خدا و شما شاهد بوديد كه تبليغات بي پايه ارتجاعي و ضدخلقي هياٌت حاكمه تا به كجا اوج گرفت. همزمان با كودتاي ارتجاعي ـ امپرياليستي…, به سنّتِ قديم شاهنشاهي همه آزاديها و ”حلال“ خدايي و انقلابي و قانوني را, جز بر دار و دسته چماقدار و تيغكش و ژـ3 به دست خود, ”حرام“ نموده و تازه مدّعي ميشدند كه كشور ”امن و امان“! است و ”امّت شهيدپرور“, يكصدا و يكپارچه, در كنار ايشان ميباشد! و البتّه, روشن است كه اين دعاوي پوچ و ميان تُهي هيچ پشتوانه يي جز چماق و گلوله و خطيبان و تبليغات معاويه يي نداشت…
لكن, به ناگاه بعد از ظهر شنبه 30خردادماه سال جاري بر آسمانِ رُعب زده يي كه به ظاهر بي ابر مينمود, رعدي خروشنده و تازنده طنين افكند و بيش از پانصدهزار تن از مردم قهرمان تهران ـ آن هم بدون اعلام قبلي ـ تنها در ظرف يك ساعت به خيابانها ريخته و گرداگرد فرزندان پيشتاز مجاهدشان, به حمايت از آزاديهاي مردمي و رئيس جمهور قانوني كشور پرداختند.
در اين روز, باز هم, خدا و شما گواه بوديد كه اضافه بر تجمّع و راهپيمايي اصلي كه همچون پانزده خرداد42 و هفده شهريور 1357, اينبار در ميدان فردوسي به خاك و خون كشيده شد, دهها و صدهزار تن ديگر, در گوشه و كنار شهر قهرمان تهران دست به تظاهر و اعتراض زدند. اگرچه اينها هيچ كدام در رسانه هاي خبري ارتجاعي و امپرياليستي ايران و جهان منعكس نشد…
نيازي به ذكر ندارد كه اگر اعتراضات و راهپيمايي 30 خرداد مسالمت آميز نبود، اگر خروش توفنده ميليوني خلق مطلقا عاري از اسلحه نبود، راهپيمايي نه تنها در ميدان فردوسي متوقف و متفرق نمي شد بلكه تا فراسوي ”جارو كردن” به زباله دان تاريخ ريختن همه دار و دسته هاي ارتجاعي پيش مي رفت.
در صحت اين مطلب تنها وحشت بيكران سردمداران حاكم در همان ساعات كه گفتني هاي بسياري در اين بار موجود است، كفايت مي كند.
با اين همه ديكتاتوري خون آشام ارتجاعي كه بادكنك تبليغاتي خود را با آن همه سرمايه گذاري كه كرده بود تركيده مي يافت، با تلخكامي بعد از نشئه ي خيره سري ها و سرمستي هاي قدرت طلبانه و شركت آميز پيشين، در اوج وحشت از اين كه مبادا به مصداق قرآن ”كف” هاي روي آب جارو شده و ”آن چه به صلاح و منفعت خلق” است ”باقي” بماند، بر روي مردم بي دفاع رگبار گشود… غافل از آن كه بازهم به حكم قرآن ان اوهن البيوت لبيت العنكبوت (همانا كه سست بنيادترين خانه ها خانه عنكبوت است).
جالب تر اين كه همچون گذشته, باز هم, شهداي ماجرا را و كساني را كه خود كشته بودند, به گردن خود خلق و مجاهدين آن انداخته و به اين ترتيب, نشان دادند كه از شاهان و اميران رژيم پيشين, چيزي هم اضافه دارند! اگرچه حتي اوباش و چماقداران دست نشانده نيز حاضر شدند قبل از احراز هويت شهدا و اين كه از چه گروهي هستند تشييع جنازه اعلام شد (تشييع جنازه شهداي مجاهد و شهداي خلقي كه خود كشته ولي مي خواستند به عنوان حاصل عمل به اصطلاح مسلحانه مجاهدين به گردن خود ما بيندازند) شركت نمايند.
امّا, هزاربار خائنانه تر, وقيحانه تر و ضدانساني تر اين كه ديروز (31خرداد) بيش از بيست تن ديگر از فرزندان اين خلق ستمزده را دربرابر جوخه هاي اعدام قراردادند؛ نقطه عطفي ديگر در مسير مبارزات عادلانه خلقهاي محروم ايران, همچون 15 خرداد و 17شهريور. لكن, با گامي فراتر از شاه!
مردم آگاه و آزاد!
از سردمداران حاكم, از اين طاغوتيان جديد بپرسيد كه در كجاي جهان, در كدام مجموعه حقوقي و در كدام رويّه قضايي و حتي در كدام بيدادگاه آريامهري, بدون تشخيص هُويّت و اسم و شهرت, كسي را به دادگاه برده و به جوخه اعدام تحويل داده اند؟ مگر نبود كه حتي در شكنجه گاههاي ساواك, نخستين سؤال درباره اِحرازِ هويّت متّهم بود و تا احراز قطعي آن بازجويي پيش نمي رفت؟
مردم دلير و مبارز!
از مستبدّينِ زير پرده دين بپرسيد كه در كجاي جهان و در كجاي تاريخ و حتي در كدام دوره سلطنت ضدخلقي شاه, جزاي شركت در راهپيمايي و تظاهرات اعدام بوده است؟ و مگر نبود كه در اوج خفقان آريامهري در خرداد سال 1351 حتي دانشجويان و تظاهركنندگاني را كه به شاه و نيكسون سنگ زده بودند (و عكسهاي آن نيز در بيدادگاه شاه خائن موجود است), به بيش از 3 الي 6 ماه زندان محكوم نكردند؟…
مردم قهرمان ايران!
از جنايتكاران ضدخلقي بپرسيد كه در كجاي جهان و در كجاي تاريخ و حتي در كدام بخش از دوران حكومت ضدخلقي آريامهري رسم بوده است كه پسران و دختراني را كه هنوز به سنّ قانوني نرسيده اند, در ظرف كمتر از بيست و چهار ساعت پس از دستگيري, آن هم در دادگاهي قطعاً بدون وكيل كه علي القاعده نميبايد بيش از يكي دو دقيقه طول كشيده باشد, قبل از اِحراز هويّت محكوم و به جوخه اعدام بسپارند؟ مگر مرتجعين تا همين ديروز نميگفتند كه ”رهبران را بايد كشت ولي هواداران بايد ملاطِفت نمود؟! آيا اعدام نزديك به10 ميليشياي دختر و پسر پانزده و شانزده ساله در حالي كه به شدّت شكنجه شده بودند (اضافه بر كشتارهاي خياباني روز قبل), اين است معني ملاطفت و نوازش هواداران؟
راستي آيا اعدام ارتجاعي شعرا و نويسندگاني همچون سعيد سلطانپور (كه بر سر سفره عقد ازدواج و به اتّهام واهي خروج اَرز, چندماه قبل دستگير شده بود) و اعدام پيشه وران و بازاريان انقلابي همچون برادر مجاهد اصغر زِهتابچي, كه هر دوِ آنها سوابق زندان و شكنجه مفصّلي در دوران شاه خائن داشته و در امتداد راهگشايي و پيشتازي همينان بوده است كه سردمداران كنوني به حكومت رسيده اند, اين است معني اسلام و مسلماني؟
آيا به رگباربستن و كشتار خلبان شهيد سروان عبدالله (محمد) ابراهيم, تنها به جرم شركت در راهپيمايي مسالمت آميز 30خرداد, اين است معني تقويت ”رزمندگان اسلام“ دربرابر متجاوزين بعثي؟
به هرحال, ما قويّاً خواستار آنيم كه اسامي و شرح و صورت جلسه دادگاه و اعدام انقلابيون و شهداي خلق, هرچه زودتر انتشار يابد تا تمامي حقايق بر مردم ايران روشن گردد. لكن, تكرار ميكنيم كه جنايات دو روز اخير همچون نقطه عطفي در تاريخ جديد تا به ابد باقي خواهد ماند وبه همه نسلهاي آينده نيز ـ حتي سينه به سينه ـ منتقل خواهد شد.
و تكرار ميكنيم كه سرانجام مردم ايران با آنهايي كه به راه شاه ميروند, همان خواهند نمود كه با شاه كردند. بنابراين, از تمامي شخصيتها و نيروهاي ملي, مردمي, انقلابي و ترقيخواه در داخل و خارج كشور و همچنين از سازمانهاي ذيربط بين المللي تقاضا ميكنيم تا فرياد مظلوميت و حقّانيّت ملت ايران را به اَقطار عالم برسانند…«
اسامي و شرح حال كليه شهداي خلق متعاقبا و به محض احراز هويت آنها به اطلاع خواهد رسيد
وسيعلم الذين ظلموا اي منقلب ينقلبون
مجاهدين خلق ايران
1 تير 1360

Leave a Reply

Fill in your details below or click an icon to log in:

WordPress.com Logo

You are commenting using your WordPress.com account. Log Out /  Change )

Twitter picture

You are commenting using your Twitter account. Log Out /  Change )

Facebook photo

You are commenting using your Facebook account. Log Out /  Change )

Connecting to %s